در گلوی من ابر کوچکیست...
انگشتان تازه میخاهم تا جور دیگر بنویسم...
در گلوی من ابر کوچکیست...
انگشتان تازه میخاهم تا جور دیگر بنویسم...
آواز بلندی تو و کس نشنودَت باز
بیرونی از این پرده تنگ شنوایی
پیوندها
من
خونه
معلم بازی
اگه میخای چیزی بگی
607- اسیر نبض نا هماهنگم...
يكشنبه, ۷ آبان ۱۴۰۲، ۰۴:۳۲ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۲/۰۸/۰۷
lets hope for the best
آدم دردشو به کی بگه؟
از نشانه های کِبَرِ سن
مگه من چیم از بقیه کمتره؟