در گلوی من ابر کوچکیست...
انگشتان تازه میخاهم تا جور دیگر بنویسم...
در گلوی من ابر کوچکیست...
انگشتان تازه میخاهم تا جور دیگر بنویسم...
آواز بلندی تو و کس نشنودَت باز
بیرونی از این پرده تنگ شنوایی
پیوندها
من
خونه
معلم بازی
اگه میخای چیزی بگی
590-من از تبار غربتم، از آرزوهای محال
جمعه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ۰۵:۳۲ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱/۰۳/۲۷
آدم دردشو به کی بگه؟
از نشانه های کِبَرِ سن
این مای آپینین
به جون خودم
شاید باورت نشه ولی
ما ایرانی ها