fire extinguisher
سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۴۳ ب.ظ
تا کمر توی تکنولوژی بودم، خب حالا تا آرنج. انقد جوریدم گوشه گوشه ی دنیا، اینکلودینگ وطنمو که مغزم به فلش پوینت رسید. بیخیال شدم.
یه لحظه تمرکز کردم دیدم چقد همه جام درد میکنه. مچ دستم، مفصل آرنجم، شونه ی سمت راستم و دندون آسیای سوم فک پایین سمت چپ و مچ دستم. چون خیلی درد میکنه دوبار نوشتم. برای تأکید و پافشاری و جلب توجه شما به این که سرتاسر دردم و مور مور و گیز گیز.
البته شما به هرچی دقت کنی و متمرکز شی میبینی یه سرش ابتذاله، تباهیه، رنجه، بدبختیه، برف و یخبندون و گل و شله! ینی کوچکترین و ضعیف ترین و دم دستی ترین چیز مث همین کانال کارپ میتونه زندگی رو به کام شما زهر کنه.
نه تنها به کام شما، بلکه به کام همه اونایی که با شما در ارتباطتن. چون یه چیزی که زهرمار شده، بقیه رم زهرماری میکنه. مث من. که الان زهرمارها و دردها و بدبختی ها و ناکامی هامو آوردم میریزم اینجا و به خورد مخاطب میدم. پیچیده در کلماتی ساده، اما زهرآهگین. ولی شادیا و خوشیا و خوشبختیا و کامرواییامو که نمیارم اینجا. میبرم تو اسنپ سید و براینتس و هیوسچوریشن و امبیانس شو دستکاری میکنم، پرسپکتیو و کراپ و فیلتر. دان، شِر تو اینستاگرام. بعد لایک پشت لایک. گاهی هم دایرکت پشت دایرکت. چون چرا؟ چون مردم دوس دارن منو موفق و زیبا و خوشبخت و کامروا و بدون درد ببینن. اونجا ری اکشن نشون میدن. اینجا میان روزی 50 بار ریفرش میکنن میبینن ای بابا! همون بدبختیای ده سال پیشه که هنو. میرن. چون دیگه عضوی شون بدرد نمیاد. اعضای بدن تغییر کاربری دادن، فقط دایورت میپذیرند. بدون درد بدون خونریزی.
اینجوریه که هی من دردام عمیق تر میشه و هی بیشتر فرو میرم تو تکنولوژی و هی از شما دورتر میشم و هی متمرکز میشم روی خودم و دردام. شاید ندونی ولی به نفع خودم و بقیه اس که من رو چیزی تمرکز نکنم. چون به قدری تمرکزم قوی و کشنده اس که اون چیزو به نقطه ی جوش خاهد رسوند. شایدم به اتوایگنیشن پوینت. که یک اصطلاح آتش نشانی و خیلی خفنه. به معنای دمای خودآتشگیری که پایین ترین دمایی است که یک ماده بدون هیچ محرک خارجی مانند جرقه یا شعله در جو معمولی خود به خود آتش میگیرد.